- کین آوردن
- انتقام کشیدن
معنی کین آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، غدر کردن، شید آوردن، ترفند کردن، حقّه زدن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، تبندیدن، مکر کردن، دستان آوردن، اورندیدن، فریفتن، تنبل ساختن، نارو زدن، گول زدن، پشت هم اندازی کردن، سالوسی کردن، غدر اندیشیدن، خدعه کردن، غدر داشتن، چپ رفتن، مکایدت کردن
کمین کردن
انتقام کشیدن
چین برداشتن، شکنج یافتن، شکن یافتن، چروک شدن، پست و بلندی یافتن، ناهموار شدن سطح زمین، چین خوردگی
بحضور آوردن، بخدمت آوردن، بردن نزد کسی
پیه گرفتن در آمدن پیه گرد عضوی، 0 نابینا شدن: بعد عمری کامشب آن مه محفل آرای منست پیه اگر چشم رقیب آرد چراغم روشنست
حیله کردن
به وجود آمدن تا و شکن در چیزی، چین افتادن
کنایه از چاق شدن، انباشته شدن چربی در عضوی از بدن
خشمناک شدن غضب کردن
چین خوردن
بدست آوردن حاصل کردن: تو تا حالا نفهمیدی از کجا این دم و دستگاه و دارایی را گیر آورده ک، اسیر کردن مقید ساختن
سنگینی داشتن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، اورندیدن، گول زدن، چپ رفتن، تنبل ساختن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، فریفتن، مکر کردن، نیرنگ ساختن، ترفند کردن، غدر داشتن، نارو زدن، غدر کردن، گربه شانه کردن، حقّه زدن، پشت هم اندازی کردن، تبندیدن، خدعه کردن، مکایدت کردن، دستان آوردن، کید آوردن
Wrinkle
морщиться
runzeln
зморщуватися
marszczyć się
enrugar
arricciarsi
arrugar
plisser
rimpelen
mengerut
सिकुड़ना